گروه ادبيات و زبان فارسي

ساخت وبلاگ
✍️ مجتبی مینوی طهرانی در ۱۹ بهمن۱۲۸۲، در تهران متولّد شد. هنگامی که نزدیک به سه سال داشت، پدرش طبق سنّت خانوادگی که همه روحانی بودند، تصمیم گرفت برای تحصیل علوم دینی عازم عراق شود. اقامت خانواده در سامرا و نجف نزدیک به پنج سال ادامه یافت.هنگامی که در ۱۲۹۰ همراه خانواده به ایران بازگشت، قرآن را حفظ بود و خواندن و نوشتن فارسی و عربی را به خوبی می‌دانست. تحصیلات ابتدائی را در تهران ادامه داد و دوره متوسطه را در دارالفنون گذراند و با صادق هدایت هم درس بود.مینوی در ۱۷ سالگی به خاطر شغل پدرش در رشت سکنی گزید و آنجا تحت تاثیر جریان میرزا کوچک‌خان و حمله بلشویک‌ها به گیلان، مجذوب تبلیغات کمونیستی شد و در سلک جوانان کمونیست ثبت نام کرد. بعد همراه گروهی از جوانان به باکو رفت و پس از چند ماه اقامت در باکو، از اختلافی که میان گفتار و کردارکمونیست‌ها دید سر خورده شد و از آن پس برای همیشه از سیاست کناره گرفت.پس از بازگشت به تهران از ۱۲۹۹ به تحصیل در دارالمعلمین پرداخت و ضمن تحصيل در دارالمعلمين، به كار تندنويسى در مجلس شوراى ملى مشغول شد.در ۱۳۰۷ به‌عنوان معاون سرپرست محصلین ایران در فرانسه به آن کشور اعزام شد، ولی پس از چند ماه درپی بروز اختلاف با رئیس دفتر مذکور به ایران بازگشت. در همان سال به ریاست کتابخانه معارف منصوب شد که بعداً به کتابخانه ملی تغییر نام یافت. در همین دوره به آموختن زبان‌های فرانسه و انگلیسی پرداخت، آموزش زبان پهلوی را در محضر پروفسور هرتسفلد آلمانی آغاز کرد و در تاریخ و فرهنگ ایران به تحقیق پرداخت.در ۱۳۰۸ برای اشتغال در دفتر سرپرستی محصلین ایران در انگلستان به لندن رفت و سه سال در آنجا ماند. طی این سال‌ها به تکمیل زبان‌های انگلیسی و فرانسوی پرداخت، و با تعدادی از خاور گروه ادبيات و زبان فارسي...
ما را در سایت گروه ادبيات و زبان فارسي دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 6mtmkashan-farsif بازدید : 83 تاريخ : جمعه 14 بهمن 1401 ساعت: 18:08

«آرایهٔ «حسنِ تعلیل» و توجیهِ معایبِ محبوب» (در «نزهة‌المجالس»)در سنّت‌های دامنه‌دارِ شعرِ فارسی (البته با تفاوت‌های در ادوارِ گوناگون) محبوبِ آرمانی ازمنظرِ سیرت و صورت ویژگی‌های مشخصی دارد. ازجمله در ظاهر، بلندبالا، سپیداندام، درازگیسو، سیه‌چشم، کوچک‌دهان و باریک‌میان است. استثناء البته وجود دارد؛ چنان‌که در شعرِ برخی از شاعران چهرهٔ معشوق «سبز» توصیف شده و در شعرِ حافظ نیز به «گندمین»‌بودنِ «عارضِ» محبوب اشاره‌شده‌است.گاه شاعران کاستیِ اندامِ محبوبی را که نقصی داشته یا از زیباشناسیِ آرمانی کم‌بهره بوده، با حسنِ تعلیل یا دلیل‌تراشیِ هنری به‌زیبایی توجیه‌‌کرده‌اند.نزهة‌المجالس سفینه‌ای است موضوعی و مشتمل بر بیش‌از چهارهزار رباعی از ۳۰۰ شاعرِ گوناگونِ سده‌های چهارم تا هفتم. این اثر در هفده باب و هر بابِ آن نیز در چندین «نمط» تدوین شده‌است. بابِ یازدهم، که مفصّل‌ترین بخشِ کتاب نیز است، به «اوصاف و افعال» و انواعِ تشبیهات و حالات و صفاتِ معشوق اختصاص یافته‌است. عنوانِ نمطِ بیست‌و‌هفتمِ این جُنگ، «در عیب‌ها که از ایشان گیرند»، است. در این بخش، به کاستی‌هایی هم‌چون «زلفِ بریده»، «کوتاهیِ زلف»، «دهانِ فراخ»، «احولی»، «کوری»، «کژ‌دندانی»، «زردیِ دندان»، «سرخ‌مویی»، «کژیِ گردن»، «بالای دراز»، «کوتاهیِ بالا»، لاغری»*، «سبزارنگی» و «ازرق‌چشمی» اشاره‌شده‌است. شاید زیباترینِ این حسنِ تعلیل‌ها همان رباعیِ مشهورِ عنصری باشد دربارهٔ زلفِ بریدهٔ ایاز و پشیمانیِ محمودِ غزنوی از دادنِ چنان فرمانی. آن‌جاکه شاعر گوید: «که آراستنِ سرو ز پیراستن است!».نمونه‌هایی از حُسنِ تعلیل‌های نزهة‌المجالس:_ «دهانِ فراخ»:تا گشت عتاب و جنگ با ماش فراخشد تنگِ شکر زان لبِ دُرپاش فراخگفتند: فراخ است دهانِ خوشِ ا گروه ادبيات و زبان فارسي...
ما را در سایت گروه ادبيات و زبان فارسي دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 6mtmkashan-farsif بازدید : 74 تاريخ : يکشنبه 2 بهمن 1401 ساعت: 15:15

گروه ادبيات و زبان فارسي...
ما را در سایت گروه ادبيات و زبان فارسي دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 6mtmkashan-farsif بازدید : 78 تاريخ : يکشنبه 2 بهمن 1401 ساعت: 15:15

اسطوره ها و حماسه های هر ملتی تا حدی نشان دهندۀ باورهای عمیق و بنیادین آن ملت هستند. ایرانیان نیز از این قاعده مستثنی نیستند. شاهنامه فردوسی به عنوان اصلی ترین منبع شناسایی اساطیر و پهلوانان ایران به خوبی می تواند باورهای بنیادین ملت ایران را برای ما فاش کند. اگرچه به نظر می رسد شاهنامه کتابی مردانه باشد اما همانطور که رضا براهنی گفته حماسه اولین گام برای حرکت به سمت درام است و به همین دلیل، نقش زنان در آن بسیار برجسته است. با وجود این موضوع، محققان کمتر به این موضوع توجه می کنند.در این گزارش قصد داریم برخی از زنان مهم و تاثیرگذار شاهنامه را معرفی کنیم. اگرچه برای فهم دقیق نقش زنان باید دست به دامان تحقیقات و پژوهش های مفصل شویم اما معرفی اجمالی این زنان در یک گزارش خبری می تواند مقدمه خوبی برای آشنایی علاقه مندان به زنان شاهنامه باشد.شاهنامه روایتی اساطیری از تاریخ ایران است. این کتاب قطور پر از حماسه، رزم، بزم، عشق و ... است و به همین دلیل، می توان آن را کتاب زندگی دانست که فراز و فرودهای حیات بشر را به نمایش می گذارد. بنابراین، شاهنامه زنان مختلفی را معرفی می کند. زنان بدجنس و شرور، مهربان، آزاده، پهلوان و ... همه و همه در شاهنامه معرفی می شوند. علی رغم ظاهر، شاهنامه به خوبی توانایی نشان دادن فراز و فرودهای زندگی زنانه را دارد و با اینکه حدود 1000 سال قبل نوشته شده اما توانایی بالایی در انعکاس حیات پیچیده زنان دارد.درزیر به برخی از مهم ترین زنان شاهنامه که هر کدام نماد یک صفت بشر هستند، می پردازیم:سودابه؛ نماد حسادت و فتنهبدون شک سودابه شرورترین زن شاهنامه است. سودابی زنی چند وجهی و پیچیده است. او همسر کیکاووس است اما به سیاوش، پسر او دل می بندد و وقتی با جواب نه سیاوش رو گروه ادبيات و زبان فارسي...
ما را در سایت گروه ادبيات و زبان فارسي دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 6mtmkashan-farsif بازدید : 78 تاريخ : يکشنبه 2 بهمن 1401 ساعت: 15:15